توضیحی در مورد وبلاگهای سعید سامان در سایت «بلاگر!» شرکت گوگل به بهانههای واهی دسترسی به این وبلاگها را مختل کرده. از اینرو با پوزش از خوانندگان ارجمند اعلام میداریم که منبعد وبلاگهای سعید سامان در بلاگر آپدیت نخواهد شد. پر واضح است که علاقمندان میتوانند جهت مطالعۀ مطالب جدید به دیگر سایتهای سعید سامان مراجعه فرمایند.
در آغاز برگزاری نشست وزرای امورخارجۀ گروه 7 در ژاپن که جز تلاش واشنگتن جهت تأمین حمایت اعضای اینگروه از مطالبات ژئوپولیتیک آمریکا هدف دیگری نداشت، ریشههای جنگ در نوار غزه و اسرائیل و همچنین تزویر اسلامگرایان به تدریج از پردۀ ابهام بیرون اوفتاده. محافل اسلامگرای منطقه که عموماً نانخورهای سازمان سیا به شمار میروند، یکی پس از دیگری «جنگزرگری» و تبلیغاتیشان را با اسرائیل تعطیل کرده، سرسپردگیشان را آشکارتر میکنند. و همزمان با این تحولات، جماعت مخالفنما و ایرانینمایان سلطنتچی که در داخل و خارج کشور برای پیروزی آمریکا و اسرائیل در اوکراین و غزه پستان به تنور چسباندهاند نیز دستشان هر چه بیشتر رو شده چهرۀ واقعیشان را نشان میدهند. در مطلب امروز نخست به بررسی نشست گروه 7 در ژاپن میپردازیم، سپس به سراغ اوباش اسلامگرای منطقه رفته، و نهایت امر تحلیلی ارائه خواهیم داد از مواضع ایرانینمایان در داخل و خارج مرزها.
همانطور که میدانیم روز سه شنبه 7 نوامبر سالجاری وزرای امور خارجۀ گروه هفت در ژاپن تشکیل جلسه دادند. ظاهراً هدف اینان بررسی بحرانهای اوکراین و غزه، و اتخاذ مواضع مشترک پیرامون معضلات جهانی است. ولی اعضای گروه 7، نه با اوکراین مرز مشترک دارند، و نه با غزه! نتیجتاً معنای چنین نشستی جز دخالت در امور داخلی کشورها، زورگوئی و زمینهسازی جهت چپاول و غارت منابع دیگران نمیتواند باشد. با این وجود، گروه کذا به عادت همیشگی نشست اخیرش را نیز با رنگولعاب «انساندوستی» و صلحطلبی آراسته، باشد تا هم نزد خوشخیالها و هالوها «عزیزدردانه» بماند، هم کاری کند تا عربدۀ تبلیغاتچیهایاش متوقف نشود! البته در میعاد ویژۀ فعلی، گویا اهداف «عالیۀ» واشنگتن با برخی اعضاء هماهنگی کامل نشان نداده، یا لااقل آسوشیتدپرس چنین گزارش میدهد:
«[...] به نظر می رسد که اجماع اولیۀ اعضای گروه ۷ دربارۀ جنگ غزه در حال شکلگیری است [...] دستکم چهار عضو اینگروه از اتخاذ یک موضع مشترک قوی، حمایت کردهاند.» منبع: رادیو فرانسه، 8 نوامبر سالجاری
البته آسوشیتدپرس به نام اعضای «مُردّد»، یا به قول آخوندهای شیعه «خوارج» اشاره نکرده، ولی همین مختصر میتواند دلائل آغاز درگیریها در نوار غزه را نیز تا حدودی روشن کند. به استنباط ما، سه عضو مردد میباید ژاپن، انگلستان و کانادا باشند. چرا که از یک سو، ژاپن به دلیل همسایگی با چین و روسیه از منظر استراتژیک خود را به شدت صدمهپذیر میبیند، و نمیتواند به صورت علنی، خصوص در مورد جنگ اوکراین با سیاست روسیه سرشاخ شود. از سوی دیگر، بر اساس گزارشات غیررسمی، شرکت انگلیسی «شل» که در غزه به اکتشاف، استخراج و صادرات گاز و نفت مشغول بوده، قراردادش در سال 2024 به اتمام خواهد رسید. در نتیجه، حملات «متهورانهای» که به تروریستهای زپرتی حماس نسبت داده میشود، میتواند توسط نیروهای ویژۀ انگلستان یا آمریکا و با حمایت همهجانبۀ جناح نتانیاهو در اسرائیل صورت گرفته باشد. کیست که نداند هدف اصلی این عملیات دستیابی به مواضع نظامی و امنیتی جهت چنگ انداختن بر منابع زیرزمینی و دریائی غزه پس از سال 2024 است!
در همین راستاست که نشست «صلحطلبانۀ» واشنگتن و جوجههایاش در ژاپن به استنباط ما در واقع جهت تقسیم غنائم نفتی میان انگلستان و آمریکا برگزار شده. خلاصه بگوئیم، آنگلوساکسونها نوعی «مصدقپارتی» به شیوۀ هزارۀ سوم در غزه به راه انداختهاند. اگر مصدقالسلطنه آشوب بپا کرد تا از جیب انگلستان سهمی برای آمریکائیها تأمین کند، در غزه نیز میهمانی «پاگشا» به راه انداختهاند تا شرکتهای نفتی آمریکائی بتوانند به غزه تشریففرما شوند. البته به نظر میرسد هنوز بر سر سهم لندن توافقی صورت نگرفته باشد! چرا که بلینکن، وزیر امور خارجۀ یانکیها مرتباً عنوان میکند، اسرائیل حق ندارد غزه را ضمیمۀ خاک خود نماید! به عبارت سادهتر، آمریکا میخواهد بدون گذشتن از مرز بدهبستان با دولت و مجلس اسرائیل، و صرفاً از طریق پرداخت حق وحساب مختصر به اوباش اسلامگرا نظیر حماس و جهاداسلامی و خصوصاً محمود عباس، رئیس «بیکاره و همهکارۀ» تشکیلات فلسطین، مستقیم بنشیند سر چاههای نفت و گاز! حال که از «بحران» غزه تا حدودی کشف رمز شده، برویم به سراغ اوباشی که با حمایت واشنگتن و به ادعای بوقهای غرب، هفتاد سال است در منطقه با صهیونیسم «میجنگند!»
پر واضح است که در رأس این جماعت ضدصهیونیست رسانهای، روحانیت خودفروختۀ شیعۀ خاورمیانه را بیابیم. و بیدلیل نبود که پس از آغاز جنگ و خونریزی در غزه، نخستین اعلام جهاد از حلقوم آیتالله سیستانی، مرجع تقلید در کشور اشغالشدۀ عراق خارج شد! ایشان که سالهاست با زور سرنیزۀ آمریکائی و چماق نوچههای عراقیاش به «شک میان دو و سه» مشغولاند، امروز به این نتیجه رسیدهاند که دیگر جهاد مسلمین با اسرائیل باید آغاز شود! دومین عرعر «جنگاورانه» متعلق به رجباردوغان، رئیس دولت اخوانیها در ترکیه است.
اشتباه نکنیم، اگر اردوغان برای بمباران غزه، پایگاههای نظامی کشورش را در اختیار آمریکا قرار داده؛ اگر خط لولۀ نفتهای دزدیده شده از عراق و سوریه و... با عبور از خاک ترکیه به اسرائیل میرسد، خودش خیلی ضداسرائیلی است. وی جدیداً سخت به سیاست اسرائیل حملهور شده، و حتی سر جنگ دارد! ولی در واقع، هایوهوی آنکارا پایه و اساس دیگری دارد؛ تلاشی است جهت به بنبست کشاندن سیاست روسیه در مناطق ترکزبان شوروی سابق. هدف اصلی از لاتبازیهای اردوغان خودشیرینی برای «انقلابیون» ترکزبان و خصوصاً روسستیز در مناطق ترکزبان و سابقاً شورائی است. خودشیرینیای که نخستین میوۀ «مأکولاش» سخنرانی رئیس دولت قزاقستان به زبان ترکی در حضور ولادیمیر پوتین بود! ایشان با این عملیات قهرمانانه نشان دادند که قزاقباشیها به آیندۀ «ترکبازی» بسیار امیدوار شدهاند. و ما هم جهت اجتناب از اطالۀ کلام، در مطلب امروز از ژنرالهای مصری، شیخهای نفتی و دولتیهای تونسی و الجزایری و اردنی و عراقی و ... فاکتور میگیریم، چرا که پروندهشان علنی است و به قول ظریفان «بغدادشان» خراب است. پس برویم به سراغ دکان ملایان قم و کاشان و تهران!
پس از درگیریها در غزه، وزیر امور خارجۀ جمکرانیها مرتباً اعلام میکند، «ممکن است جنگ فراگیر شود!» یکبار، دوبار، صدبار و ... و هیچکس هم به این لات بیسروپا نمیگوید، دیگر بس است! بیانات وزیرامورخارجۀ ملایان دادو فریاد خالهخانمها را تداعی میکند که بعد از ناهار جیغ میزدند، «بچهها تو حیاط نرن، یه دفه تو حوض میافتن!» اگر خالهخانم نگران بچهها بود، معلوم نیست وزیر امور خارجۀ جمکران نگران اسرائیل است یا نگران فلسطینیها! بالاخره بدون شکستن تخممرغ که نمیتوان نیمرو درست کرد؛ میخواهید با اسرائیل بجنگید یا نه؟! با شعار که نیمرو درست نمیشود.
البته سالهاست که ما ایرانیان با طبیعت واقعی ملایان آشنا شدهایم، اینان «سگهائی هستند که فقط خوابیده پارس میکنند.» معنای واقعی مبارزۀ با اسرائیل و عربدۀ مرگ بر آمریکا که از حلقوم روحانیت شیعه به آسمان برخاسته بود، چیزی نیست جز سرکوب ایرانی، گسترش زنستیزی وکودکهمسری، فراری دادن سرمایهها، نیروی کار و تخصصها به آمریکا و اروپای غربی، بستن روزنامهها و مجلات و سانسور کتب و ... اینان با آمریکا و اسرائیل دشمنی ندارند، دشمن ملت ایراناند. به صراحت دیدیم که ملایان خودفروخته با یک من ادعای انقلابی و «منممنمهای» تشییع اثنیعشری و امام حسینبازی و ... طی هشت سال حتی حریف صدام حسین مافنگی هم نشدند. حال میباید از زبان حاجلاتالله که به مقام وزارت امور خارجه نائل آمده، عین اردوغان ترک به جهانیان «هشدار» بدهند!
ولی واقعیت تاریخی به ما یادآوری میکند که حماس را آمریکا آفرید، و دقیقاً عین القاعده زمانیکه دیگر نیازی به وجودش نبیند، آن را همانطور که مایل است «نابود» خواهد کرد. و در این میانه، اگر هزاران انسان جانشان را از دست میدهند هیچ اهمیتی ندارد؛ ما هم با نیمنگاهی به اوجگیری شاخصهای بورس در نیویورک به صراحت درمییابیم که قتلعام انسانها و جنگ در واقع بر سر چیست!
ولی مضحکتر از تمامی این جریانات وضعیت مخالفنمایان و اپوزیسیونچیهای ملایان در فرنگستان است. سازمانهای فدائی و مجاهد و تودهای و ... را رها کنیم؛ گندشان بیش از اینها در آمده. برویم به سراغ سلطنتچیها که جدیداً با حمایت واشنگتن به قولی «ک...رشان توی توپ است!» از رضاپهلوی بگوئیم که هنوز در حومۀ واشنگتن نشسته و «به فرموده» نفس میکشد، هر چند از هم اکنون همهکارۀ کشور به شمار میرود! لااقل حواریوناش به طرق مختلف به مخیلۀ وی «تزریق» کردهاند که صاحب اختیار و تصمیم گیرنده است. چند ماه پیش، در گیرودار سفر ایشان به اسرائیل و نشستوبرخاست گرموداغاش با بنیامین نتانیاهو در همین وبلاگها نوشتیم، وی به دلیل موضعگیری سیاسی در برههای که هیچ جایگاه مشخصی ندارد مرتکب اشتباه بزرگی شده است. اینک همین اشتباه چون «بومرنگ» بر فرق مبارکش فرود آمده. چرا که تحولات نظامی و سیاسی در منطقه به صراحت نشان میدهد که موجودیت اسرائیل، حداقل آنطور که امثال نتانیاهو مبلغاش بودهاند دیگر امکانپذیر نیست؛ «بیبی» باید برود، حواریوناش نیز به همچنین.
در واقع با اعزام رضا پهلوی به اسرائیل، آمریکائیها دست وی را در دست محفل بنیامیننتانیاهوئی گذاردند، که در فردای پایان جنگ غزه میباید چمداناش را جمع کرده و برای همیشه از اسرائیل برود. چرا که، به وضوح میبینیم جریانات جدیدی که در حال شکلگیری در اسرائیلاند حاضر به همکاری و نشستبرخاست با نتانیاهو و حواریوناش نخواهند بود. و این یک شکست بزرگ برای پهلوی و سلطنتطلبان در ایران به شمار میرود.
در ثانی، جناحهای به اصطلاح غیرسلطنتطلب و لیبرال در اوپوزیسیون فرنگنشین نیز حاضر نیستند در فرصت به دست آمده سیاست کلی آمریکا را در منطقه به زیر سئوال برند. در تمامی مطالبی که اینان قلمی میکنند، یا آمریکا و اسرائیل در قتلعام فلسطینیها حقمدارند، و یا اگر در این میانه تقصیری متوجه کسی باشد، این شخص نتانیاهوست که میباید مورد شماتت قرار گیرد! خلاصۀ کلام، هیچیک از این حضرات نمیپرسد، در شرایط فعلی دهها بمبافکن و جنگندۀ آمریکائی و ناوچههای توپدار ایالاتمتحد در سواحل غزه چه غلطی میکنند؟! بررسیها و تحلیلهای شکمی اینان به صراحت نشان میدهد که این جماعت بیش از آنچه نگران سرنوشت ملت ایران و یا حتی منطقۀ خاورمیانه باشند، نگران واکس چکمۀ سربازان آمریکائیاند!
در چنین چشمانداز هولناکی است که هر روز دهها انسان به زیر بمب و موشک جان میسپارند، و شبکۀ خودفروختۀ رسانهها در غرب و شرق هر کدام، این جنایات را به صور مختلف برای عوامالناس «نقاشی» میکنند! صداها خفه شده؛ دهها خبرنگار در جنگ به قتل رسیدهاند؛ سیاستبازان پشت درهای بسته برای هم قصۀ ننهحسن میگویند، و کهنهفروشان نیویورکی دلارهایشان را میشمارند و احدی هم به این مسائل اشارهای نمیکند.